«ببینید وضعیت پزشکهای ما خوب نیست. ما در گمراهی هستیم. جامعهٔ پزشکی در حال تولید نیاز برای مردمه. من یه طرحی بهشکل پایلوت انجام دادم؛ چند تا مریض بدون پوسیدگی {دندانی} رو که تو دانشگاه چند نفر از اساتید معاینه کرده بودن رو فرستادیم بهشکل تصادفی تو بیست تا مطب تو تهران. از این بیست تا مطب هیجده تاش گفتن که چند تا دندون باید پر بشه. خب این گویاست دیگه… حالا شما اگه خواستی بیا ادامه بده این طرح رو ببین چی میشه… ما که دانشجو بودیم و بعد هم که تازه فارغالتحصیل شده بودیم از آمریکا، یه رنو داشتیم که پونزده سال سوارش شدیم. فکر و ذکر ما این بود که چطور اعتبار به دست بیاریم و بین مریضا احترام پیدا کنیم. رفاه مادی درجهٔ بعدش بود. الان دکتر جوون میخواد همه چیز رو بهسرعت به دست بیاره. ویلا و ماشین و خونه بخره. خب این آدم شروع میکنه به نیاز تولیدکردن برای بیمار. کی میگه که هر درمانی در هر شرایطی باید انجام بشه؟ درماننکردن هم گاهی بهترین درمانه. وقتی میبینی مریض پول نداره و کار تو هم دردی از کل زندگی این دوا نمیکنه، چرا باید اصرار کنیم {به درمان}؟… من خیلی وقته دیگه مطب ندارم. اصلاً تو این شرایط دیگه علاقهای به کار {درمانی} کردن ندارم. بیشتر کتاب تألیف میکنم که اگه خواستی بیا دانشکده از منشی بخش بگیر کتاب جدیدم رو در مورد کنترل عفونت…».
جملات بالا از یکی از اساتید دانشکده دندانپزشکی شهید بهشتی است که در ابتدای پادکست سوم دهان هم آن را از پایاننامهٔ کارشناسی ارشد جامعهشناسی دکتر علیرضا صالحی خواندم. در آن پادکست بحثهای خوبی راجع به اقتدارگرایی در رابطه پزشک و بیمار شکل گرفت که قسمت اول و دوم آن از ساندکلاد قابل گوشدادن است. اما دلیل نوشتن این مطلب این مبحث نیست و برمیگردد به توییتی که امروز راجع به مشاهداتم بهعنوان بخشی از جامعهٔ دندانپزشکی ایران فرستادم و واکنشهای نسبتاً زیادی هم گرفتم. میخواهم در مورد آن در سطور بعد توضیحاتی ارائه دهم.
در فصل سوم ویرایش اول کتاب اخلاق دندانپزشکی فدراسیون جهانی دندانپزشکی که همراه با برخی از اعضای دهان آن را ترجمه کردیم (و بهعلت کپیرایت که در اختیار جامعه دندانپزشکی ایران است، فرصت انتشار نیافت) در مورد وظایف متقابل دندانپزشک و جامعه صحبت شده است. در این فصل ذکر شده که دندانپزشکان باید عدالت را در نظر بگیرند و با در نظرگرفتن این مسئله، «دندانپزشکان نه تنها مسئول بیماران خود هستند، بلکه تا حد معینی مسئول بیماران دیگر نیز هستند». همچنین با وجودی که علل اصلی بیماریهای دهان و دندان مسائل بالادستی و بالأخص فقر است، اما «دندانپزشکان لازم است با مشکلات بهداشت و سلامت دهان و دندان که از فقر منجر میشود، مقابله کنند». این دیدگاه وظیفهای ورای درمان انفرادی که در کلینیک انجام میشود بر عهدهٔ دندانپزشکان میگذارد؛ وظیفهای که خیلی از اوقات نادیده گرفته شده است.
در مورد دلیل انتخاب دندانپزشکی توسط دانشجویان مطالعاتی انجام شده است. در دو مطالعه اخیر که در دانشکده مشهد در سال ۱۳۸۹ و در دانشکده شهید بهشتی در سال ۱۳۹۴ انجام شده است، انگیزههای مالی اولین اولویت برای انتخاب رشته بودهاند. در نتیجهگیری هر دو مقاله از این مسئله ابراز نگرانی شده است. انگیزهٔ مالی بهخودی خود مسئلهٔ بدی نیست و با توجه به اوضاع رشتههای دیگر قابل درک است، اما در صورتی که این مسئله به دغدغهٔ اصلی تبدیل شود، خواهناخواه روی مسائل دیگر میتواند تأثیرگذار باشد. مثلاً با این اوضاع توجه به مسائلی مثل کاهش بار بیماریهای دهان در سطح جامعه کمی بیش از حد خوشبینی میطلبد، همچنان که در دوران دانشجویی نیز عدم توجه به این مسائل حیاتی را بین اکثر همدانشکدهایها حس کردم.
جامعهٔ دندانپزشکی ایران که بزرگترین نهاد علمی و صنفی متعلق به دندانپزشکان ایران است، امسال بهمناسبت روز دندانپزشک بیانیهای صادر کرد. در این بیانیه خطاب به سه گروه «مردم»، «دولت» و «جامعه دندانپزشکی» مواردی ذکر شده و خواستار تغییر در رفتار این سه گروه شده است. «کمتوجهی به اصلاح الگوی تغذیه و عدم پرهیز از الگوی تغذیه پوسیدگی زا»، «بی علاقگی نسبت به افزایش سواد سلامت دهان» و «حذف درمانهای دندانپزشکی از سبد هزینه های خانوار» از جمله مواردی هستند که خطاب به مردم نوشته شده است. این موارد نهتنها مصداق بارز سرزنش قربانیانی است که گزینهٔ دیگری به آنها ارائه نشده است، بلکه از لحاظ علم امروز نیز نامعتبر است که پیشگیری از بیماریهای غیر واگیر از جمله بیماریهای دهان کاملاً وابسته به اقدامات بالادستی و رفع فقر است. با وجود این همه سرزنش مردم، در مورد دو گروه «دولت» و «جامعهٔ دندانپزشکی» چنین سرزنشی دیده نمیشود و تغییر رفتار آنها در زمینهٔ «تغییرات پیاپی جایگاه سازمانیِ متولیان سلامت دهان و دندان»، «نگاه غیر واقعی به میزان درآمد حاصلهٔ همکاران دندانپزشک» و مواردی از این قبیل محدود شده است. این بیانیه با هیچ واکنشی از طرف دندانپزشکان ایرانی یا حتا انجمن سلامت دهان و دندانپزشکی اجتماعی ایران روبهرو نشد. تنها واکنش موجود مربوط به مقالهٔ دکتر وحید رواقی در کانال تلگرامیاش است.
بیتوجهی به سلامت دهان جامعه منحصر به این موارد نیست و در کنگرههای علمی نیز خودنمایی میکند. در سالهای اخیر اکثر مباحث مطرحشده در کنگرهها با هدف برطرفکردن نیازهای مربوط به عدهٔ قلیل ثروتمندان جامعه، از جمله ایمپلنت و دندانپزشکی زیبایی، بوده است. این روند حتا در کنگرهٔ انجمن دندانپزشکی ایران (اکسیدا) نیز مشاهده میشود، طوری که حدود نیمی از سخنرانیهای کنگره سال ۹۶ و حدود ۴۰٪ از سخنرانیهای کنگره سال ۹۷ به موضوعات ایمپلنت و زیبایی مربوط بود، مباحثی که اکثر افراد جامعه از آن بیبهرهاند و منافع اقتصادی در آنها پررنگتر است.
در سال ۹۶ بخشنامهای جنجالی از طرف آموزش و پرورش منتشر شد. این بخشنامه حاوی یک لیست از شرایط جسمانیای بود که در صورت داشتن یکی از این شرایط، فرد متقاضی در حرفهٔ معلمی پذیرفته نمیشد. یکی از این موارد «داشتن حداقل ۲۰ دندان» برای استخدام الزامی دانسته شده بود. این بخشنامهٔ تبعیضآمیز که آشکارا علیه معلولیت بود، با واکنشی از جانب هیچ کدام از نهادهای دندانپزشکی ایران مواجه نشد. در صورتی که سال قبل از آن و در اوج مهاجرت پناهجویان به انگلستان، یکی از نمایندگان مجلس آن کشور پیشنهاد کرده بود که از عکسهای دندان برای اثبات ادعای پناهجویان در مورد سنشان استفاده شود. این درخواست از طرف انجمن دندانپزشکی بریتانیا محکوم شد؛ حداقل کاری که از انجمن دندانپزشکی ایران نیز انتظار میرفت. این بخشنامه بعداً اصلاح شد.
با داغشدن دوبارهٔ بحث در مورد بهداشتکارهای دهان و دندان از طرف وزارت بهداشت، جامعهٔ دندانپزشکی ایران بارها علیه این مسئله اعلام موضع کرده است. از جمله دلایل اصلی مخالفت با تربیت نیروهای همکار دندانپزشک «عدم نظارت کافی» و «امکان انجام کارهای درمانی دندانپزشکان توسط بهداشتکاران» عنوان شده است. همین مسئله موجب استدلال برای حذف این نیروها شده است، در صورتی که در کشورهای دیگر بهوضوح تعداد بهداشتکاران که اتفاقاً برخی کارهای درمانی را نیز انجام میدهند، در سالهای اخیر مدام در حال افزایش بوده است و به نظر نمیرسد که تربیت بیشتر نیروهای دندانپزشک یا متخصص کمکی به بهبود سلامت جامعه بکند. جامعهٔ دندانپزشکی ایران میتوانست بهجای استدلال برای حذف این نیروها، خواستار نظارت بیشتر یا ارائهٔ سازوکارهایی برای نظارت بیشتر با توجه به تجربهٔ سایر کشورها میشد. چیزی که تا کنون از بیانیههای متعدد جامعهٔ دندانپزشکی ایران شنیده نشده است.
در پایان مایلم با یک توضیح کوچک این مطلب را تمام کنم. برخی از دوستان متذکر شده بودند که «مگر بقیهٔ حرفهها پولشان را به مردم میبخشند؟». این سؤال اصولاً ربطی به این مبحث ندارد، چرا که این بحث در مورد بذل و بخشش ثروت نبود، بلکه توجه به سلامت جامعه و عدم انحصارگرایی مد نظر بود. در صورتی که این انحصارگرایی هم مد نظر جامعهٔ دندانپزشکی ایران است، بهتر است با صراحت آن را بیان کند. این انحصارگرایی با توجه به شواهد زیادی که وجود دارد و بر خلاف نظر ارائهدهندگان آن، کاملاً به ضرر سلامت دهان افراد جامعه است.